ابوذر و معاويه
در دوره خلافت عثمان ، ابوذر مدتى از مدينه به شام تبعيد شد، تا اينكه صدايش و پيامش خاموش گردد. اما برعكس در شام با زمينه آماده ترى كه داشت ، بهتر به فعاليت پرداخت ، او هر روز در شام ميان مردم مى گشت و مى گفت : اى گروه توانگر، با تهيدستان و فقيران مساوات و مواسات كنيد. آنان كه سيم و زر مى اندوزند و در راه خدا انفاق نمى كنند، بشارت بده كه آن آتشى خواهد شد و پيشانى و پشت و پهلوى آنها را داغ خواهد زد.
او هميشه بين مردم محروم مى گشت و اينگونه سخنان را تكرار مى كرد، تا اينكه فقيران و محرومان آگاه و بيدار گشتند و عليه غارتگران دست به اعتراض و شورش زدند. كار به جايى رسيد كه پولداران از فقيران نزد معاويه شكايت بردند. معاويه هم كه از اعمال ابوذر باخبر بود، شبانه براى ابوذر هزار دينار فرستاد تا شايد ابوذر پول را بگيرد و صدايش درنيايد. خلاصه معاويه خيال كرد كه با آن پول مى تواند ايمان و اعتقاد ابوذر را به سازش و تسليم بكشاند كه ماءمور معاويه آن هزار دينار را براى ابوذر آورد، وى پولها را گرفت و همه آن هزار دينار بين مستحقان پخش كرد. معاويه كه وضع را اين چنين ديد از ماجرا با اطلاع شد و ابوذر را هم همانطور كه هميشه بود، ديد، همان ماءمور را احضار كرد و گفت :
برو نزد ابوذر بگو هزار دينار را كه من به تو داده ام معاويه از من درخواست كرده است ، زيرا براى كسى ديگر بوده و من اشتباها به تو داده ام ، در صورتيكه براى تو نبوده و شما اگر آن مقدار پول را به من باز نگردانيد، از طرف معاويه مورد آزار و بازخواست قرار خواهم گرفت . ماءمور معاويه هم همانطور كه به وى سفارش كرده بود، به خانه ابوذر آمد و همان سخنان را به او گفت ابوذر در جواب سخنان ماءمور معاويه به وى گفت : اى فرزند به او بگو كه يك دينار هم از آن مبلغ نزد من نمانده است . و از او بخواه تا سه روز به من مهلت دهد، تا من هر چه به مردم داده ام پس بگيرم و به تو بازگردانم . ماءمور معاويه نزد وى بازگشت و سخنان ابوذر را باز گفت . معاويه هم فهميد كه ابوذر راست مى گويد و همه آن هزار دينار را به فقيران بخشيده است . پس از مدتى فكر كردن ، راه چاره اى نيافت و ناچار نامه اى به عثمان نوشت و در آن گفت : ابوذر بر عليه من شوريده و سخت گرفته و فقرا هم به او پيوسته اند عثمان هم در جواب معاويه از وى خواست تا ابوذر را مجددا به مدينه بازگرداند. معاويه هم او را با شترى بدون پالان به مدينه فرستاد. بعد عثمان از مدينه بصورت بسيار زشتى نفى و تبعيد كرد؟
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب